واکسن یک سال و نیم
عسل مامان،چند روز پیش واکسن یک سال و نیمتو زدیم.چون هفته پیش مسافرت بودیم ،کمی دیر شد. یک شنبه به همراه مامان مرضی و آقاجون و ایلیا رفتین خانه بهداشت.من سرکاربودم.مامان مرضی می گه اولش که سوار ماشین شدی کلی ذوق می کردی.حالا خبر نداشتی که چه بلایی قرار بود سرت بیاورن.موقعی که واکسنتو زدن کلی گریه و زاری کردی ولی بعدش یادت رفت.اولش حالت خوب بود تا این که ساعت ٤ بعد از ظهر درد و گریه ات شروع شد.گریه که چه عرض کنم جیغ می زدی.از بس که گریه کرده بودی چشمات باد کرده بود.همش رو پامون بودی. ناراحت نباش.دیگه واکسنات تموم شد تا ایشاا.... واکسن مدرسه ات را بزنی. قربونت بشم که اینقدر بی حالی و دو روز که نمیتونی راه بری بعد از 2 روز...